ای وای ، رسیده کاروان یاس و اقاقی و لالۀ خزون دیده
زمینه – شب 26 صفرالمظفر 1396
ای وای ،ای وای
رسیده کاروان یاس و اقاقی و لالهی خزون دیده
رسیده خواهری که گلهای باغشو دست روزگار چیده
همون زینب که بی علمدار و اکبر و قاسم و علی اصغر
رسیده بی پناه و بی مَحرم و غریب و اسیر و بی یاور
مثل باد عزاداره عزاداره
چهل روزه که بی یاره
چشاش ابر بهاره
روضه خونه کنار پیکر بی سر
به یاد بوسهی آخر
وصیت های مادر
... پاشوای نور دیده ، ببین زینب خمیده ...
پاشو از جا
بغل کن خواهری که قدش خمیده و چشمای ترش تاره
کسی که چهل شبه تو صحرا بدون تو یا اَخا شد آواره
پاشو مرهم رو قلب زخمیبذار که از غصهها دلش خونه
نگیری کاش سراغ اون دختری رو که مونده توی ویرونه
چهل روزه دلم تنگه برای تو
به لب دارم نوای تو
حسین جونم فدای تو
چهل روزه شدم تنها و بی سامون
شدم حیرون و سرگردون
برادر تو بیابون
... پاشوای نور دیده ، ببین زینب خمیده ...
بازم آقا
صدام کن تا که زائر کربلا بشم با دلی که شد بیتاب
میام و زیر قبهی تو صدات کنم که دوسِت دارم ارباب
همیشه شوق دیدن کربلا رو من توی این سرم دارم
حسین جان اذن کربلامو من از دعاهای مادرم دارم
بازم امسال منه عاشق رو دعوت کن
بازم آقا تو قسمت کن
که باشم کربلاتون
بازم امسال میخوام بین حرم باشم
آقاجون تو دلت جاشم
بمیرم کاش براتون
... حسین جانم ، حسین جان ...

